10 دلیل محکمی که نشان میدهد هوش مصنوعی هیچوقت جای انسان را نمیگیرد
07 آبان 1402 ساعت 21:11
اگر شما هم گمان میکنید که توسعه فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی باعث بیکار شدن انسان ها در آینده میشود، سخت در اشتباهید!
زمانی بود که ریاضیدانان نگران بودند شاید ماشین حساب جای آنها را در دنیا بگیرد. همچنین کشاورزان نیز زمانی گمان میکردند که اختراع تراکتور باعث از بین رفتن مشاغل آنها خواهد شد. با این وجود، نه ماشین حساب و نه تراکتور جای نیروی انسانی را در بازار کار نگرفتند! از طرف دیگر، رباتها و اینترنت نیز هیچیک نتوانستند جایگزین مهندسین و نیروهای کاری اطلاعاتی در دنیا شوند!
بنابراین با وجود این که در هر بازه زمانی، ترس بیکار شدن انسانها با پیشرفت تکنولوژی همراه بوده؛ در پایان فناوریهای جدید بهجای جایگزینی انسانها در نهایت به مدد آنها آمدند.
بهطور مشابه، امروزه نیز نگرانیهای فراوانی در خصوص جایگزینی انسانها با هوش مصنوعی در صنایع مختلف وجود دارد. با این حال احتمالا این بار نیز پیشرفت فناوری باعث از کار بیکار شدن کارگران، کارمندان و نیروی انسانی نخواهد شد.
AI در حال حاضر در حال تغییر دادن صنعت و نحوه پیشبرد پروژههای علمی و صنعتی است. با این وجود دلایل محکمی وجود دارد که میتوان مطمئن بود این فناوری نیز در نهایت بازار کار انسانها را نشانه نخواهد رفت! البته برخی نگرانیها در این زمینه بجا به نظر میرسند. در عین حال در ادامه این متن سعی داریم به بیان دلایلی بپردازیم که به استناد آنها میتوان مطمئن بود هوش مصنوعی حداقل به این زودی جایگزین انسان نخواهد شد.
در گجت نیوز بخوانید:
نظر ترسناک بیل گیتس در مورد هوش مصنوعی: ما به آخر خط رسیدیم
چرا هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین انسان ها شود؟
با وجود این که فناوری هوش مصنوعی هر روز در حال پیشرفت و «یاد گرفتن» مهارتهای فراوان است؛ اما برخی ویژگیهای انسان اساسا یادگرفتنی نبوده و در ذات این نژاد قرار دارند. در ادامه ده نمونه از این ویژگیها را معرفی میکنیم که بهطور خاص در انسانها وجود داشته و بعید است یادگیری ماشین و هوش مصنوعی بتواند آنها را فراگیرد!
خلاقیت و نوآوری
امروزه هوش مصنوعی قادر است موزیک تولید کند، آثار هنری خلق کند یا حتی شهر بسراید. با این وجود، در تمامی این موارد، جای عنصر خلاقیت که از ذات انسان نشات میگیرد، خالی است. واقعیت این است که توانایی انسان در استفاده از تجربههای پیشین، احساسات و تفکرات انتزاعی است که دید منحصربفردی به انسان میبخشد.
در این مسیر، هوش مصنوعی ممکن است بتواند ما را در نمایش این احساسات و تجارب منحصربفرد یاری کند؛ اما هرگز قادر به جایگزینی آنها نیست. بنابراین نقش یک نویسنده، آهنگساز یا کارگردان خلاق هرگز توسط هوش مصنوعی پر نخواهد شد.
بینش و شهود و تطبیق پذیری
بینش (Intution) در حقیقت توانایی انسان در تشخیص الگوهای مختلف، متصل کردن نقاط ادراکی به یکدیگر، تصمیمگیری آنی و ارائه پاسخ مناسب به پدیدههای آنی است.
عملکرد هوش مصنوعی بر پایه الگوریتمهایی از پیش تعریف شده بوده و بر اساس اطلاعات تاریخی است که در اختیارش قرار میگیرد. بنابراین نمیتوان از این فناوری انتظار داشت که در برابر پیشامدهای اتفاقی رفتاری مناسب داشته باشد!
از سوی دیگر، تطبیق پذیری (Adaptabiity) نیز به انسان امکان یادگیری، شکوفایی و پیشرفت در شرایط مختلف اطلاق میشود. در این خصوص، فعالان اقتصادی، روزنامهنگاران و یا پزشکان همگی در زمینه کاری خود تا حدی به «حس ششم» خود متکی هستند. حس ششم، چیزی است که به هیچ وجه توسط هوش مصنوعی قابل درک نیست.
هوش احساسی
درک و ابراز احساسات از جمله چیزهایی هستند که در سرشت انسان نهادینه شدهاند! پس نمیتوان از ربات یا هر هوش مصنوعی دیگری انتظار داشت که قادر به درک احساسات باشد. به همین جهت در حرفههایی مانند مشاوره و پرستاری که به همدردی و یا ابراز احساسات انسانی نیازمندند، نمیتوان از هوش مصنوعی کمک گرفت!
با وجود این که در سالهای اخیر هوش مصنوعی پیشرفتهای شگرفی در زمینه تعامل و ارتباط با انسان داشته، اما نمیتوان انتظار داشت که آرامش صدای یک روانشناس یا اطمینانی که در لحن بیان یک پرستار یا پزشک وجود دارد، توسط AI هم قابل دسترسی باشد! بهطور کلی یکی از معدود نواقص هوش مصنوعی، ناتوانی این فناوری در درک احساسات انسانی و تعاملات بشر با یکدیگر است!
قضاوتهای اخلاقی
هوش مصنوعی تمام کارآیی خود را بر اساس الگوریتمها و دادهها و به دور از هرگونه اخلاقیات انجام میدهد. از سوی دیگر، انسانها تصمیماتشان را عموما با در نظر گرفتن اخلاقیات و دوراهیهای اخلاقی میگیرند. بهعنوان مثال، سیستم رانندگی خودکار خودروها چگونه میتواند تصمیم کند که در یک سانحه رانندگی اولویت نجات دادن افراد با چه کسی است؟ این تصمیمگیری لحظهای نیازمند احساسات و ادراکی است که در ذات انسان نهادینه شده و AI هرگز تصوری از آن ندارد!
انسانها همچنین در تصمیم گیریهای خود با دیگران بحث میکنند، عواقب را در نظر میگیرند و پارامترهای مختلفی را در تصمیماتشان دخیل میکنند. این فرآیندها از عهده هوش مصنوعی خارج است. بنابراین حرفههایی مانند قضاوت، وکالت، سیاست یا برخی زمینههای پزشکی که نیازمند اتخاذ تصمیمات اخلاقی هستند، تنها توسط انسانها قابل انجام خواهد بود.
اکتشاف و پژوهش
حرفههایی مانند سفالگری یا رشتههای دیگری مثل باستان شناسی و مرمت همگی نیازمند علوم و مهارتهایی هستند که تنها از انسان برآمده و از عهده هوش مصنوعی خارج است. البته AI میتواند در تحلیل دادههای مربوط به هریک از پژوهشها و اکتشافات به انسان کمک کند؛ اما شوق و عطش اختراعات یا کشف تازهها از جمله ویژگیهای انسان است و از عهده ربات یا هوش مصنوعی خارج است.
محققان با هیجان و عطش دنبال یافتن ندانستهها و کشف اسراری هستند که برای بشر ناشناخته بوده است. البته هوش مصنوعی در صورت دسترسی به دادههای کافی میتواند کشفیاتی دقیقتر ارائه دهد. با این وجود هیجان، کنجکاوی و عطشی که در انسان وجود دارد، توسط هیچ کد، برنامه یا هوش مصنوعی قابل شبیهسازی نخواهد بود.
بهطور کلی جوهره پژوهش و تحقیق نه در اطلاعات، بلکه در تلاش برای یافتن تازهها و استفاده از روشهای مختلف برای پی بردن به اسرار است. بنابراین در این زمینهها، خلاقیت و عزم انسانهاست که میتواند باعث موفقیت شود، نه تحلیل حرفهای دادهها توسط هوش مصنوعی!
تعامل و برقراری ارتباط
انسانها، داستانسراهایی غریزی هستند و از طریق داستانها و روایت خاطرات و احساسات با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. همین داستانسرایی میتواند زمینهساز تعاملات و ارتباطات فراوانی میان افراد مختلف شود.
هوش مصنوعی میتواند در بسیاری شرایط محتوای مختلف دادهمحور را بهخوبی پردازش یا حتی تولید کند، اما در ارائه احساساتی مانند شوخطبعی، بدلهگویی یا لطافتهای انسانی کاملا ناتوان است. بنابراین در مشاغلی مانند آموزش یا سرگرمی که در آنها توانایی برقراری ارتباط، همدردی و انتقال پیام یا محتوا بسته به شرایط خاص اهمیت دارد، هوش مصنوعی فرسنگها عقبتر از انسان است!
اساس و پایه ارتباطات و تعاملات انسانی، قدرت کلمات و توانایی برقراری روابط مختلف و ابراز احساسات است؛ چیزی که AI با تمام قدرت خارقالعاده، الگوریتمها و توان پردازشی از پس آن برنخواهد آمد.
سرگرمی و شوخطبعی
سرگرمی یکی از مهمترین چیزهایی است که انسانها را کنار یکدیگر قرار داده و ارتباط آنها با یکدیگر را محکمتر میکند. هوش مصنوعی قادر است فیلمهای روز را به کاربران پیشنهاد داده و آهنگ، بازی یا سرگرمیهای مختلفی را برای افراد مختلف دستچین کند. با این وجود نبود احساسات انسانی در هوش مصنوعی باعث میشود که هرگز نتوان به این تکنولوژی مانند یک همراه نگاه کرد.
خوانندگان، بازیگران، کمدینها و داستانسرایان هریک قابلیتهای منحصربفردی دارند که قادرند روح انسانها را لمس کرده، آنها را با خود همراه کنند و لحظات لذتبخشی را برایشان رقم بزنند. سرگرمی از احساسات مشترک تمامی انسانها نشات میگیرد و هوش مصنوعی با همه جلال و جبروتش هرگز نمیتواند لذت تماشای یک اپرای نفسگیر یا داستان مسحورکننده را برای علاقمندان پر کند!
چالشهای اجتماعی و فرهنگی
هوش مصنوعی علیرغم توانایی قابل تحسینی که در ترجمه متون و پردازش سریع اطلاعات دارد، قادر به درک چالشها و بحرانهای اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف نیست. هویت فرهنگی و اجتماعی انسانها درون تار و پود آنها نهادینه شده و یکی از مشخصات منحصربفرد آنهاست که تعامل آنها با یکدیگر و تطابقشان با شرایط مختلف اجتماعی فرهنگی را نتیجه میدهد.
AI با وجود تمام تواناییهایش به هیچ وجه قادر به شبیهسازی یا حتی درک غنای احساسی انسان و عمق ارتباطات احساسی او نیست. بر همین اساس رشتههایی نظیر جامعه شناسی، سیاست و روابط بینالمللی از جمله حرفههایی هستند که با تعاملات فرهنگی اجتماعی انسانها ارتباط نزدیکی دارند و در نتیجه به هیچ وجه برای AI قابل درک نخواهند بود.
قدرت حل مساله
قابلیت فکر کردن بیرون از جعبه نیز جزو ویژگیهاییست که در سرشت انسان بوده و دسترسی به راهحلهای باورنکردنی و اعجابآور در شرایط پیچیده را نتیجه میدهد! هوش مصنوعی البته توانایی حل مشکلات از پیش تعریف شده و با دادههای مشخص را دارد؛ اما هرگز قادر نیست متدهای حل مساله انسانها را کپی کند!
بنابراین در رشتههایی نظیر مهندسی، تحقیق و پژوهش و یا بازاریابی که چالشها کاملا منحصربفرد بوده و ممکن است در لحظه تولید شوند، نمیتوان روی قدرت حل مساله این فناوری حساب کرد و در عوض باید سراغ خلاقیت و نوآوری ذهن انسان رفت. توانایی فکر کردن تطبیقپذیر از جمله ویژگیهای منحصربفرد ذهن انسان است که او را به موجودی دست نیافتی برای هر کد، برنامه یا هوش مصنوعی تبدیل میکند.
موقعیتهای کاری جدید ناشی از توسعه هوش مصنوعی
هوش مصنوعی در کنار این که نحوه کار کردن انسانها را تغییر میدهد، افق کاری آنها را نیز دستخوش تغییر کرده است. به این ترتیب، انقلاب تکنولوژیک جدیدی که در حال راه افتادن است، قصد استفاده از هوش مصنوعی به جای انسان را نداشته و در عوض دنبال پیدا کردن راههایی برای کار کردن انسان و هوش مصنوعی در کنار یکدیگر است!
بنابراین شغلهای جدیدی مانند تعلیم دهنده هوش مصنوعی، جمعآوری کننده داده یا مشاور AI از جمله مواردی هستند که هم بازار کاری جدیدی برای انسان تشکیل میدهند و هم عملکرد صحیح هوش مصنوعی را تضمین میکنند.
علاوه بر این، توسعه هوش مصنوعی همچنین میتواند منجر به بازطراحی صنایع مختلف و بهرهگیری هر چه بیشتر آنها از هوش مصنوعی شود. در نتیجه این اتفاق، فرصتهای شغلی جدیدی مثل توسعهدهنده AI یا تعمیر و نگهداری سیستمهای هوش مصنوعی در زمینههای مختلفی مثل مهندسی، امنیت سایبری، مدیریت و دیگر زمینهها تشکیل میشوند. بنابراین با وجود آن که ممکن است ماهیت برخی شغلها در اثر پیدایش هوش مصنوعی دستخوش تغییر شود، اما مشاغل جدیدی هم به وجود خواهند آمد که نگرانیهایی اعم از جایگزینی هوش مصنوعی بهجای انسان را از بین میبرند.
همچنین بخوانید:
لیست ۱۰۰ فرد تاثیرگذار در حوزه هوش مصنوعی از نگاه تایمز؛ از یک زن ایرانی تا ایلان ماسک!
جمع بندی
بهطور خلاصه، علیرغم این که توسعه هوش مصنوعی میتواند منجر به تغییرات فراوانی در برخی مشاغل انسانی شود، اما بر خلاف تصویر عمومی، افق کاری انسانها با توسعه AI تاریک نشده و برعکس، شاهد شکلگیری فرصتهای شغلی جدیدی هم خواهیم بود!
انسانها قابلیتهایی منحصربفرد مثل خلاقیت، احساساست، اخلاقیات، تطبیق پذیری و… دارند که هوش مصنوعی به هیچ وجه قادر به شبیهسازیشان نیست. بنابراین به جای این که نگران از دست رفتن شغل خود در آینده باشیم، بهتر است سعی کنیم تعامل بهتری با هوش مصنوعی داشته باشیم و آنها به عنوان عضوی از آینده کاری و شغلی خود به رسمیت بشناسیم.
همانطور که ماشین حساب در نهایت توانست کمک بزرگی به انسانها بکند، هوش مصنوعی نیز میتواند بخش بزرگی از کارهای انسان را انجام دهد تا او بتواند خلاقیت و ذهن پویای خود را در جایی دیگر شکوفا کند.